هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق

ثبت است بر جریده عالم دوام ما

هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق | تیر ۱۴۰۲

مهـــــــناز
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما

غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است

هرچند اینکه سخت شکستی دل من است

غمگین مشو! که شیشه برای شکستن است

من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق

هرکس که غیر از این به تو گفته‌ست، دشمن است

چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند

فانوس اشک‌های من از بس که روشن است!

جای گلایه پیش تو چون شمع سوختم

لب باز کرده‌ام به زبانی که الکن است

از دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!

چون خواب بد، سزای من «از یاد بردن» است

"حسین دهلوی"



تاريخ : پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲ | 17:4 | نویسنده : مهـــــــناز |

گفت و گو آیینِ درویشی نبود   

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیم

خود غلط بود آنچه ما پنداشتیم

تا درختِ دوستی بَر کِی دهد

حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم

گفت و گو آیینِ درویشی نبود

ور نه با تو ماجراها داشتیم

شیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشت

ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم

گُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروز

ما دَمِ همت بر او بگماشتیم

نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد

جانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیم

گفت خود دادی به ما دل حافظا

ما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم



تاريخ : سه شنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۲ | 23:17 | نویسنده : مهـــــــناز |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.